حال که عدل خداوند (که عدم منع فیض او میباشد) و اختیار انسان در عرصه فرد و اجتماع روشن شد، نیاز انسان به راهنما و اجابت این نیاز از طرف خدای عادل و فیضبخش در کتاب «پیامبرشناسی» مطرح می گردد. استاد شهید در این رابطه ابتدا به راه های اثبات نبوت می پردازند و طریقه حکما را که مبتنی بر اصل احتیاج است می پسندند و بر روش قرآن تطبیق می دهند، آنگاه از چیستی وحی سخن می گویند و بعد از آن ویژگی های پیامبران و اهداف آنها را مدنظر قرار داده به تفصیل به مسئله معجزه و اعجاز قرآن می پردازند.
محصولات مرتبط
محصولات مشابه
بینش و رفتار قرآنی ۶
انتشارات: بینش مطهر
سال نشر: ۱۳۹۳
نویسنده : سید محمد صالح هاشمی گلپایگانی و گروه علمی
شماره شابک جلد: ۸-۶۳-۶۹۴۸-۶۰۰-۹۷۸
شماره شابک دوره: ۶-۵۴-۶۹۴۸-۶۰۰-۹۷۸
آزادی انسان
نقطه آغازین هر بحث باید نقطه مشترک و مورد توافق با مخاطب باشد. برای شروع مباحث، نقطه مشترک همه مخاطبین، با هر منش و تفکری، موضوع انسان است. انسان و فطرت ام المسائل معارف انسانی و اسلامی است. وقتی کسی اذعان کرد که انسان است بلافاصله این سوال مطرح می شود که تمایز انسان از سایر موجودات چیست؟ اختلاف اصلی انسان با سایر موجودات، تفکر و عقل است. لذا مباحث محتوایی با کتاب «آزادی انسان» آغاز و در این کتاب ابتدا بحث آزادی تفکر و اندیشه به عنوان شاخصه انسان مطرح می شود. انسانی که آزادی را با رهایی در خود عالی و به استخدام و اسارت کشیدن خود دانی، حیوانیت و طبیعت، تعریف می کند، برای چنین انسانی، جایگاه آزادی اجتماعی بر پایه آزادی معنوی مشخص می شود به گونه ای که بدون آزادی معنوی، آزادی اجتماعی معنی نمی دهد. بعد از آزادی اجتماعی دو رکن جامعه اسلامی مبتنی بر هجرت و جهاد است، و به قول شهید مطهری دين مقدس اسلام از جنبه اجتماعى بر دو پايه هجرت و جهاد استوار است.
در آزادی به سوی هدف زندگی، چه در آزادی معنوی و چه در آزادی های اجتماعی، انسان مواجه با موانع و دشمن درونی و بیرونی می شود. جهاد، تلاش خستگی ناپذیر برای برداشتن مانع حاکمیت خود دانی است. جهاد در دو حیطه جهاد اکبر و اصغر در مواجهه با موانع درونی و مبارزه و نابودی دشمن بیرونی است. در صورتی که موانع بیشتر از توان انسان باشد، اسلام تسلیم و ایستایی را جایز نمی شمارد، بلکه دور زدن و دور شدن از موانع درون و بیرون، برای قوی شدن و مانع برداشتن جهادی، دستورالعمل مکتب آزادی بخش است. البته جهاد برای ایجاد صلح و صلح فقط در سایه عدالت ارزشمند است.
اگر انسان در صحنه کارزار و جهاد، انسانی را اسیر کرد آیا می تواند او را برده خود کند؟ چرا اسلام اجازه برده داری و سلب آزادی آنسان ها را داده است؟ این مساله، در دنیای امروز شبهه ای قوی است که خصوصاً از جانب غرب و مسیحیت به اسلام وارد شده است که در انتهای کتاب آزادی انسان، پس از بحث جهاد، مساله برده داری به عنوان دالان تربیت، مورد بحث و بررسی قرا گرفته است.
آزادی بندگی
آزادی به معنای واقعی کلمه صرف رها شدن بی هدف نیست. آزادی واقعی، خروج از هر محدودیت و تعلقی برای رهایی و حرکت در بی نهایت است؛ در هر آزادی یک سلب است و یک ایجاب. لذا بالاترین شعار آزادی، شعار لا اله الا الله است. غایت حرکت و نهایت آزادی انسان، همان هدف زندگی، یعنی خود خداوند و توحید است که از طریق برپایی عدالت محقق است از این جهت فلسفه بعثت انبیاء نیز توحید و برپایی عدالت برای توحید است. راه رسیدن به هدف زندگی، عبودیت، صراط مستقیم و تسلیم در بندگی و اسلام است، لذا همه جن و انس برای حرکت در این راه خلق شده اند. انسان که صاحب اراده است میتواند از این راه منحرف شود، مواظبت در راه ماندن یعنی تقوا که تقوا به معنی پرهیزکاری نیست. اگر در زندگی، قوای دانی انسان برقوای عالی او تسلط پیدا کرد، این فرد از مسیر عبودیت خارج شده است، انقلاب قوای عالی بر علیه حاکمیت قوای دانی و بازگشت به مسیر عبودیت، توبه است. انسانها به نسبت حرکت در مسیر آزادی و هدف زندگی دوگونه اند یا حقیرند و یا بزرگ، انسان های بزرگ یا خواسته های بزرگشان در حیطه خود دانی است، یا دغدغه های خود عالی و انسانی دارند که اگر دردهای بزرگ انسانی و فطری داشته باشند بزرگی روح پیدا می کنند و بزرگوار می شوند.
حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام جلد اول (مبانی)
در جلد اول حقوق زن و مرد، مباحث استاد شهید مطهری درمورد مسائل مبنایی که پایه حل شبهات مربوط به حقوق زن است آورده شده. ایشان ضمن تأکید بر جایگاه انسانی زن در اسلام بر نهضت عجولانه غرب در احقاق حقوق زن که با نادیده گرفتن تفاوتهای طبیعی زن و مرد، مصائب و مشکلات زیادی را برای جنس لطیف به ارمغان آورده تاخته اند و عنوان کردند که تساوی حقوق زن و مرد که مورد قبول اسلام است لزوما با لحاظ تفاوتها و عدم مشابهت ها قابل پیاده شدن است.
از آنجا که زن و مرد در انسانیت برابرند و در جنسیت مختلف، جنبه مشترک حقوق و تکالیف مشترک و جنبه مورد اختلاف حقوق و تکالیف مختلف را موجب میشود و تخلف از هرکدام مستلزم تبعیض است. لذا آنچه در غرب تحت عنوان تساوی حقوق مطرح میگردد و تفاوتهای طبیعی زن و مرد نادیده گرفته میشود، صرفاً تشابه حقوق است نه تساوی آن.