دکتر هاشمی گلپایگانی درپاسخ به سوالات خبرنگار سایت جهان اسلام – آستان قدس رضوی – از دغدغه های خود درباره نشر منابع غنی معرفتی آثار استاد مطهری در جامعه می گوید.
عبور از زمان
• با وجود گذشت سه دهه همچنان نکات جذاب و بدیعی در آثار ایشان یافت میشود که گویا در زمان حاضر و برای همین عصر نوشته شده اند. آیا میتوان زاویه ای نو و نگاهی متفاوت نسبت به شخصیت و اندیشه این شهید بزرگوار داشت و گامی در جهت شناخت سیره و سلوک اجتماعی استاد مطهری که زمینه آثار و سخنراییهای ایشان بوده است؛ برداشت؟
به نظرم در ابتدا باید به این سوال جواب داد که چگونه میتوان هر سال نگاه نویی به آثار شهید مطهری داشت یا اصلا امکان تحقق چنین توقعی وجود دارد. شهید مطهری در سال 1358 به شهادت رسید. در این زمان نیستند که ما بتوانیم این نو بودن را از ایشان توقع داشته باشیم اما به تعبیری دیگر میتوانیم چنین انتظاری را داشته باشیم و به این سوال پاسخ مثبت بدهیم. شهید مطهری یک دغدغه جدی داشتند؛ چگونه ما میتوانیم از قرآن حدود هزار و چهارصد سال پیش همیشه سوالهای جدید و نویی داشته باشیم. این سوال یک سوال جدی است. آیا قرآن میتواند پاسخگویی مسائل جدید باشد. آیا اسلام که در عصر چهار پا و یک دوران غیر تمدنی ظهور کرده میتواند بانکداری ما یا دنیای مدرنیته ما را اداره بکند یا نه. چون این مسئله، سوال جدی شهید مطهری بود در این زمینه کار کرد و مبنای کاری و فکری خودش را بر این مبنا چید. به این معنا که اسلام را دارای ثابتاتی میدیدند که متغیراتی دارد؛ یعنی در درون خودش مکانیسمی طراحی کرده که این مکانیسم بر اساس یک اصول ثابت پاسخگوی متغیرات زمان است .
در اجتماع و تمدن بشری دائما تغییر اتفاق میافتند و مسائل جدیدی به وجود میآید. در این فضای جدید سوالهای جدید رویش و پیدایش میکند. آیا ما میتوانیم این سوالهای جدید را بر مبنای یک دین کهن و قدیمی جواب بدهیم؟
ایشان معتقدند که اسلام خود ثابتات را مشخص کرده این ثابتات به اقتضاعات زمان و مکان توجه نمیکند؛ مثلا اخلاق. آیا اخلاق یک امر نسبی است یا ثابت؟ یک مثال ساده میزنیم مثلا تشکر کردن. تشکر چه ده هزار سال پیش چه امروز یا ده هزار سال بعد در مقابل نیکی یک نفر اتفاق میافتند. تشکر کردن به نفسه امر مثبت و خوبی است و کسی در این مورد تردید نمیکند.
قرآن هم بر اساس یک اصول ثابت و یک سری متغیر بنا شده است. مثلا در قرآن ” وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ” داریم. یعنی ای جامعه مسلمانان ای زن و مرد و پیر و جوان ” وَأَعِدُّواْ لَهُم ” تا جایی که توان دارید قدرت کسب کنید.
این همیشه ثابت است یعنی نه این که هزار و چهار صد سال پیش قدرت کسب کنید الان نه. نماد قدرت هزار و چهار صد سال پیش ” وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ ” است. اسبهای زین کرده آماده عملیات را به عنوان سنبلهای قدرت نشان میدهد. یعنی اگر کسی آنها را داشت نشان دهنده آمادگی برای جنگ بود؛ اما امروز آیا نماد قدرت اسب زین کرده است؟ شهید مطهری میگویند دوران تیر و کمان و اسب تمام شد امروز بالاترین نماد قدرت مثلا قدرت هستهای است آن چه ثابت مانده ” وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ ” است. همیشه ثابت است اما اسبها تبدیل شدند به نمادی دیگر از بالاترین قدرت
شهید مطهری آثار خود را بر این اساس ساخت. ایشان یک ثابتاتی تعریف میکند و در ادامه میگوید متغیراتش را عوض کنید. مثلا میگویند شمر آن زمان مرد، شمر امروز را بشناس. اگر امام حسین (ع) الان بودند چه کسی در مقابلشان میایستاد. اسرائیل همان شمر میشود. پس ببینید اگر این نگاه را روی شهید مطهری داشته باشیم هر سال میتوانیم نگاه نویی به آثار شهید مطهری داشته باشیم. آثار شهید مطهری به ما یاد میدهد چه ثابتاتی هست و چه متغیراتی. متغیرها را کنار بگذارید و سوال جدید را بپرسید پس این نکته مهمیدر آثار شهید مطهری است و دلیل کهنه نشدن و به روز بودن آثار ایشان همین رمزی است که ایشان از قرآن پیدا کرده است.
جاری در زمان
• شهید مطهری چه شناختی جامعه داشتند و آیا تلاشها و سخنرانیهای ایشان منجر به ایجاد یک جریان اجتماعی و فرهنگی شده بود؟ جهت کلی این جریان چه بوده است؟
ایشان در واقع بک جریان فکری را پایه گذاری کردند. ایشان معتقد بودند اگر بخواهد انقلابی اتفاق بیافتد جریانهای پای کار باید در پی اصلاح فکری جامعه باشند. چون فکر، نگاه و دیدگاه است و سبب میشود گفتاری داشته باشیم که این گفتار تبدیل به عمل میشود و عمل با تکرار عادت میشود و عادت، شخصیت را میسازد و در نهایت شخصیت، سرنوشت انسان را تعیین میکند. جریان هم همین گونه است. اگر ما بخواهیم جریان تربیتی در جامعه ایجاد کنیم ابتدا باید در افکار جامعه حرکت اصلاحی ایجاد کرد. افکار باید تبدیل به گفتمان شود و گفتمان باید نهایاً به شخصیت و حرکت اجتماعی منجر شود. شهید مطهری سلسه جنبان یک جریان فکری در جامعه شدند که آن جریان فکری تبدیل به جریانی تربیتی شد و آن جریان تربیتی منجر به جریانی حماسی و انقلابی خلق کرد.
عقب گرد تاریخی ما
• با وجود آن که سه دهه از انقلاب ایران میگذرد؛ با این حال در برخی از آثار ایشان مطالبی را میبینیم که هنوز جامعه آمادگی پذیرش آنها را ندارد مسائلی مانند نظام حقوق زن یا آزادی معنوی و … با توجه به این نکته در حال حاضر ما چه قدر با جامعه ایده ال از نظر ایشان فاصله داریم؟
در حقیقت رشد مردم در بعضی جهات قابل مشاهده است. بعد از سه دهه مردم در انتخابها و بعضی از مسائل رشد پیدا کردند و یک چیزهایی که اول انقلاب یا بعد از یک یا دو دهه قابل قبول نبود، الان فرهنگ شده است. مثلا تحریفات در عزاداریها به خاطر آثار ایشان خیلی کاهش پیدا کرد. دیگر نمیشود هر حرفی را در مداحیها زد. مردم سند میخواهند. اما به هر حال با وضع مطلوب در یک جامعه توحیدی که بخواهد یک جامعه آرمانی و مهدوی را توصیف کند؛ هنوز فاصله بسیاری داریم و این فاصله بسیار یعنی یک جهاد فرهنگی یعنی یک تحول در رسم و رسوم و آداب و تعصب و باورهای غلطی که در جامعه وجود دارد. که برداشتن این فاصله کار بسیاری میطلبد تا به آرمانهایی که ایشان میخواستند ترسیم بکنند؛ برسیم.
دیده بان انقلاب
• شهید مطهری، به دیده بان اعتقادی اسلام تشبیه میشود، تشخیص خطر و خطر شناسی ایشان چگونه شکل میگرفت و این تخصص چگونه میتواند به نسل امروز منتقل شود؟
ایشان جواب این سوال را در بحث سیره نبوی میدهند. عامه مردم وقتی همدیگر را میبینند، میپرسند چه خبر؟ یک خبر از همدیگر میخواهند. خبر محصول یک اتفاق در یک زمان و مکان خاص است. مثلا شما میگویید وقتی داشتم میآمدم ترافیک بود. در ساعت فلان تصادفی شده و یک کشته داده بود. پس یک خبر در یک زمان و مکان خاص میدهید. بعد میگوییم چرا این اتفاق افتاد؛ میگویید چون سرعت ماشین زیاد بود و ماشین دیگر انحراف پیدا کرد در نتیجه تصادف شد. در مرحله سوم یک قانون درست میکنید. قانون یعنی در هر خیابانی اگر هر ماشینی با چنین سرعتی بیاید و ماشین روبرو انحراف پیدا کند تصادف میشود. پس شما از مکان و زمان خروج پیدا کردید و به قانون رسیدید. حالا اگر قانونها را در دست داشتید و زمان را شناختید و قانون را بر زمان حمل میکنید و پیش بینی میکنید. این میشود دیده بان از آن بالا میبینید یک ماشین دارد با سرعت میآید و ماشین دیگر انحراف پیدا کرده، شما میگویید تصادف اتفاق میافتد. از کجا این را میگویید قانون دارید و از بالا هم دارید نگاه میکنید.
اگر کسی دید سیر جامعه به سمتی میرود و قانون را هم داشته باشد میتواند پیش بینی آینده را بکند. اگر جامعه همه دغدغه دلار و رفاه و … شد این جامعه دو سال آینده به این جا میرسد این دیده بان میتواند پیش بینی کند. شهید مطهری فقط گزاره (چه خبر) نبود، جواب نمیدهد؛ بلکه شهید مطهری خبرها را میدید قانون را هم به دست میآورد. زمانه را میدید و قانون را بر زمانه میزد وحاصلش دیدن آینده بود. این کار دیده بان است.
• با توجه به بهره گیری استاد مطهری از ظرفیتهای رسانه ای دوران حیات خودشان مانند منبر، کتاب و … به نظر شما اگر تقدیر چنین بود که ایشان به شهادت نمیرسیدند، در این صورت استاد، نوع مواجهه و بهره گیری شان از ظرفیتهای رسانه ای امروز را چگونه خواهد بود؟
این مطلب را من از ایشان شنیدم اما مکتوبش را ندیدهام. ایشان قبل از انقلاب معتقد بودند که انقلاب پیروز میشود و قصد بازگشت به کارهای محتوایی و تولید فرهنگی را داشتند. ایشان گفتند اگر من مسئولیتی قبول کنم، آن مسئولیت صدا و سیما است. یعنی فرهنگ سازی. یعنی فرهنگ مبتنی بر پایههای مستحکم مبانی دینی.
همان خلائی که امروز وجود دارد. به نظر میرسد که ایشان یک نظام تربیتی علمی برای کشور پایه گذاری میکرد.
• شخصیت، اندیشه و حتی شهادت استاد موجب عزت اسلام بوده و هست. که امام خمینی ره میفرمایند: از رفتار این قشر فاسد (فرقان)، اسلام تایید شد. این مدل (الگو) چگونه قابل تکثیر است؟
شهید مطهری معتقد بودند تمام اولیا بدون هیچ شرطی شهادت را طلب میکنند. امیرمومنان جوانی 25 ساله است که کودکی در خانه و همسری مانند حضرت زهرا دارد؛ با این حال عاشق شهادت است. این عشق به شهادت هم وجه حماسی ایجاد میکند هم تکاپوی خود را به منصه ظهور میرساند. شاید بزرگترین مشکل مملکت ما بی ارادگی و بی شخصیتی بسیاری از نسل جوان باشد. اگر نسل ما نسل حماسی بود اگر شخصیت داشت میتواند حماسه ایجاد کند، حرکت بسازد. اما اگر جوان سی چهل ساله ما تمام هنرش دانستن تعداد گلهای منچستر باشد نمیتواند تمدن ایجاد کند؛ نمیتواند شخصیت داشته باشد. شهید مطهری به دنبال ایجاد شخصیت بود معتقد بود این چند تا رسانه و موسیقی و آداب و رسوم فرهنگ نیست. فرهنگ یعنی آن چیزی که بتواند تربیت کند و شخصیت بسازد که آثار شهید مطهری این گونه است.
• نظر جنابعالی درباره این جمله چیست؟ که:
• اندیشه و آثار استاد، خطوط کلی مسیر حرکت و اصول کلی عبور از چالشها را به ما نشان میدهد. و امروز بیش از دیروز به آثار استاد نیازمندیم!
• در مقابل این گزاره که:
• فضای تنفسی شهید مربوط به دوران پیش از انقلاب است و امروز با مسأله هایی دیگر روبرو هستیم که در زمان استاد مطرح نبوده است. …
جمله اول که با توجه به توضیحاتی که دادم صحیح است اما درباره گزاره دوم میتوان گفت کسی که چنین چیزی میگوید کمی که جلوتر آمد میتواند بگوید اسلام دین هزار و چهار صد سال پیش است؛ پس آن هم به درد زمانه ما نمیخورد.
میوه شجره طیبه
• با توجه به این که شیرازه و رکن همه چیز ما در دو ثقل امانت گذاشته شده پیامبر معنا پیدا میکند؛ شهید مطهری چه نگاهی به کتاب و اهل بیت معصومین به خصوص حضرت علی بن موسی الرضا (ع) داشتند؟
شهید مطهری معتقد بودند ائمه ما نه در جایگاه پیامبران تبلیغی بلکه به عنوان معلمان پیامبران تبلیغی هستند. ایشان علمای اسلام را پیامبران تبلیغی میدانند و ائمه را معلمین آنها. اسلام یک ثابت قرآنی دارد و مفسرین ثابت در زمانهای متغیر ائمه ما هستند. ائمه در زمان حضورشان مفسر قرآن ثابت بودند و در زمان غیبت ائمه علمای ربانی مفسر آنها هستند؛ لذا شهید مطهری خود مفسر ائمه معصومین است و ائمه معصومین مفسر قرآن و شریعت اسلام هستند. شهید مطهری شاگرد همین مکتب است.
در انتها . . .
نکته ای که در انتها باید به آن توجه کرد این است که برای بررسی آثار شهید مطهری فقط کتاب خواندن و دقت داشتن کافی نیست بلکه باید یک نظام فکری ایجاد شود. فکر انسان بر اساس نظامی که شهید مطهری مشخص کرده باید نظام پیدا کند. ایشان ریشه آن شجره را توحید میدانند که به تمام اجزا حیات طیبه و شاخ و برگ آن که باقی مباحث اسلامیاست، خوراک میدهد. ما برای رسیدن به این نظام سیری از آسان به مشکل طراحی کردیم که ترتیب مشخصی از کتابهاست برخلاف سیستم آموزشی انباری شکل که فقط کتابها را در ذهن تلنبار میکند و حاصلی در پی ندارد که متاسفانه همان نظام آموزشی در مدرسه و دانشگاه است. باید برای نظام سازی معلم تربیت کرد که ما تلاش کردیم در این بیست سال به این جایگاه برسیم. والسلام
1393/2/11 پنجشنبه